در سکوت شبهای بیمارستان، جایی میان صدای مانیتورها و گامهای آرام پرستاران، زندگی جریان دارد؛ دستهایی که امید را نوازش میکنند و چشمانی که تا سپیدهدم، بیدار میمانند تا بیماران، امیدشان را از یاد نبرند.
به گزارش روابط عمومی بیمارستان شهدای سلامت نیریز، یکی از چهرههای برجسته و تاثیرگذار در این مرکز درمانی، «شهناز بنان» است؛ پرستار نمونه کشوری سال 1404 و سوپروایزری با بیش از ۲۳ سال سابقه خدمت صادقانه و سرپرستاری بخش کرونا در دوران همه گیری کرونا .
پیش از ورود به دنیای پرستاری، مدتی در حرفهی مقدس معلمی فعالیت داشت؛ اما عشق به خدمت، حس نوعدوستی و میل به آرامشبخشی به بیماران، مسیر زندگیاش را تغییر داد.
او میگوید: مدتها در کلاس درس با عشق به آموزش زندگی میکردم، اما احساس میکردم رسالت من در جایی دیگر است؛ جایی که بتوانم حضورم را مرهمی بر درد انسانها کنم. همین عشق، مرا به سمت پرستاری کشاند. حالا بعد از گذشت بیش از دو دهه، باور دارم که پرستاری فقط شغل نیست، بلکه راهی برای زیستن با عشق است.
برای او روزهای سخت همهگیری کرونا، یادآور صحنههایی از صبر، همدلی و ایمان است که با نگاهی آرام و صدایی پر از احساس از آن روزها یاد میکند و می گوید: در دوران کرونا، هیچکس نمیدانست فردا چه میشود. خیابانها ساکت بود و بیمارستانها پر از بیماران نگران. ما خسته بودیم، اما ادامه میدادیم. پرستاری در آن روزها یعنی لبخند زدن وقتی خودت هم از درون میلرزی؛ یعنی امید دادن وقتی نفسها به شماره افتاده است.

او باور دارد که در دل بحران، پرستاری معنا پیدا میکند، کار پرستار تنها تزریق و دارو نیست؛ بلکه باید روح بیماران را نیز درمان کند. پرستار باید امید بدهد، حتی وقتی خودش محتاج امید است.
«شهناز بنان» از شبی می گوید که تلخ ترین خاطره مانده در ذهنش است :
پیش از ورود به حرفه پرستاری، زمانی در کلاس درس ایستاده بود و با عشق، چراغ دانایی را در دل شاگردانش روشن میکرد اما یکی از تلخترین شبهای زندگیاش، همانجایی رقم خورد که گذشته و حالش در هم تنید:
او در این باره می گوید: شبی در دوران سوپروایزریام، بیماری با سوختگی شدید به بیمارستان آوردند. وقتی بالای سرش رفتم، دیدم او همان شاگرد خوب و زرنگ کلاس خودم است... هیچچیز برایم سختتر از آن لحظه نبود. تمام تلاشم را کردم، اما آن شب او را از دست دادیم. هنوز هم هر بار که بیماری فوت میکند، آن خاطره در ذهنم زنده میشود. آن شب یاد گرفتم که پرستاری یعنی لمس عمیق رنج انسانها.
پرستاری؛ حرفهای از جنس ایمان و وجدان
«شهناز بنان» پرستاری را راهی برای تقرب به خدا میداند و میگوید: پرستاری فقط کار نیست، عبادت است. من در هر شیفت که وارد بیمارستان میشوم، از خدا میخواهم کمکم کند تا حقی از بیماری ضایع نشود. و وقتی از بیمارستان بیرون میآیم، دعا میکنم که پیش خدای خودم و وجدانم سربلند باشم. برای او، لباس سفید پرستاری نه تنها نماد خدمت، بلکه نشانهی ایمان است؛ ایمانی که در سختیها معنا پیدا میکند.
او در طول بیش از دو دهه خدمت، نشان داده است که پرستاری، تنها مراقبت از جسم بیماران نیست، بلکه تداوم زندگی، امید و انسانیت در سختترین لحظات است.
در چهرهی آرام او، میتوان تصویری روشن از فداکاری، ایمان و عشق دید؛ تصویری از پرستاری که هر روز، با لبخندش، زندگی را به بیماران بازمیگرداند.