«الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ»      عاقلان هدایت یافته،حرفها را میشنوند و سپس بهترین را انتخاب میکنند(سوره مبارکه زمر آیه 18)      
پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 15:34 - 2024 May 02
کد خبر: ۶۶۰۰
تاریخ انتشار: ۰۲ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۱
صحبت‌های جند روز اخیر روحانی رئیس جمهوری بسیار غیرعادی است. از حمله به شورای نگهبان تا بازی غیرصادقانه با افکار عمومی.

این سخنان حاوی نکاتی است:

 

۱. ایده مرکزی روحانی نگاه به غرب و مذاکره و تعامل بود. پس از حدود هفت سال این واقعیت روشن شده است که این ایده نه در حوزه خارجی دستاوردی داشته و نه در حوزه داخلی بخصوص حل مشکلات افتصادی.  حال که ناتوانی فکری و اجرایی او برای عموم مردم و حتی سخت‌ترین هوادارانش آشکار شده است با ژست طلبکارانه، فرار به جلو را آغاز کرده است و مغالطه‌های جدید ابداع می‌کند.

 

۲. سخن امروز او که "من بلد نیستم کاری به دنیا نداشته باشم و برای حل مشکلات فقط به داخل نگاه کنم" گونه‌ای آشکار از فریب در گفتار است:

اولا؛ فرببکارانه به مخاطب القاء می‌کند که دست من برای تعامل با دنیا بسته است.

ثانیا؛ علی‌رغم شکست در تعامل با غرب، هم‌چنان افکار عمومی را فریب می‌دهد که راه حل مشکلات در خارج است.

ثالثا؛ تعامل‌گرایی حداکثری روحانی در طول شش سال گذشته با هزینه برخی از مزیت‌های راهبردی کشور انجام شد و محصول آن فشار حداکثری آمریکا و همراهی اروپا با این سیاست شد. اتفاقا ما هم معتقدیم آقای روحانی اول چشم خود را به این واقعیات در دنیا باز کند و سپس متناسب با این سطح از دشمنی غرب، اقتصاد داخلی را مقاوم سازی کند.

 

۳. اما واقعیت چیست؟

الف. جمله من بلد نیستم، روحانی جمله‌ای ماندگار از زبان تمام غربگرایان تاریخ ایران است. این یک اعتراف تاریخی است که غربگرایان به‌جز وابستگی کامل، راه حلی درون‌زا برای حل مشکلات ندارند. این افراد اعتقاد عملی به اقتصاد منهای نفت و اصلاح بنیادین اقتصاد کشور ندارند.

 

ب. واقعیت‌هایی همانند برجام و اخیرا مکانیزم ماشه، نشان داد که نگرانی دلواپسان و دغدغه‌مندان در هفت سال گذشته کاملا درست بوده است و پایان این غربگرایی، یا ذلت است یا بازگشت به گام اول با دستاورد هیچ!!

 

ج. نابلدی روحانی، به معنای نبود راه حل نیست بلکه به معنای عدم اعتقاد این جماعت به توان داخلی و ظرفیت‌های نامحدود ملی است. اساسا این تفکر تنها توانایی اجرایی‌سازی توسعه وابسته به غرب را دارند که در حقیقت یک پیشرفت صوری و ظاهری است و با پیشرفت حقیقی فاصله دارد. خام فروشی نفت و صنعت مونتاژی که هنر خاصی ندارد. هنر آن است که در شرایط تحریم، این تهدید را به فرصت تبدیل کنیم و اقتصاد دانش بنیان را اجرایی کنیم.

 

د. اساسا مگر کسی به‌دنبال عدم تعامل با دنیاست؟ بلکه اصل انتقاد این است که کل اقتصاد کشور را معلق نگه‌داشتن و گره‌زدن به چند کشور معدود نه عقلانی است و نه گره‌گشا. الان دیگر متاسفانه ثابت شده دولت پلن B نداشته است.

 

ه. نهایتا نمی‌توان در یک سخنرانی هم به آمریکا و اروپا حمله کرد و هم شورای نگهبان را نوازش!! کرد. این یعنی  بن‌بست‌نمایی در تمام عرصه‌ها و فرار از زنگ حساب!!!

تهیه و تنظیم از :  عبدالرحیم بناکار 

نام:
ایمیل:
* نظر:
پربحث ترین عناوین