در سالهای گذشته کشور دستخوش مشکلاتی شده که مردم را آزرده خاطر کرده است. از عوامل طبیعی که فاکتور بگیریم، ناکارآمدی و ضعف عملکرد مسئولین عموما دولتی در ایجاد این مشکلات موثر بوده است. با این حال قاطبه مردم یا ترجیح دادهاند مطالباتشان را در کف خیابان پیگیری نکنند و یا بالاجبار کف خیابان میآیند و تجمعی هم برگزار می کنند که مسالمت آمیز باشد.
این اتفاق را در تجمعات اخیر خوزستان هم شاهد هستیم. کشاورزان و دامداران خوزستانی به ویژه آنهایی که در مسیر رودخانه کرخه قرار دارند، با بیآبی مواجهند و محصولات و دامهایشان تلف میشود. اینها کف خیابان آمدند و مطالبهشان این بود که چرا باید استان خوزستان با اینکه از منابع آبی برخوردار است، حتی برای آبیاری مزارع خود نیز آب ندارد و خیلی از بخشهای خوزستان هنوز از آب سالم قابل شرب برخوردار نیستند.
این سوال اساسی مردم خوزستان در اعتراضات اخیر بود که به یکباره با ورود جمعی آشوبطلب و با دادن شعارهایی ساختارشکنانه به آشوب کشیده شد تا آنجا که دو نفر را هم در این تجمعات کشتند و سعی کردند خونآن را به گردن نظام جمهوری اسلامی بیاندازند. اتفاقی که حتی مورد اعتراض خانواده و بستگان این دو جوان واقع شد و حتی پدر یکی از این کشته شدگان رسما اعلام کرد که پسرش را معاندین کشتهاند. همزمان هم همه رسانههای معاند عبری و عربی و غربی وارد کار شدند و سعی کردند این اعتراضات را با عنوان «اعتراض مردم عرب» رنگ و بوی قومی و نژادی ببخشند. این درحالی است که اساسا مردم خوزستان در یک کلام «آب» می خواهند نه چیز دیگر.
اعتراضات آبان 98
حوادث آبان ۱۳۹۸ یکی از تلخترین اتفاقات پس از انقلاب بود که جرقه آن با اعلام افزایش قیمت بنزین زده شد، برای چند روز شهرهای مختلفی را دچار نا آرامی کرد و در نهایت جان دهها هموطن را گرفت و هزاران میلیارد تومان خسارت به کشور وارد کرد. اعتراضاتی که هرچند در ساعات ابتدایی با آرامش و حتی با محافظت نیروی انتظامی پیش میرفت، اما ناگهان با ورود رسانههای بیگانه و میدانداری جریانهای ضدانقلاب، تغییر مسیر داد و با حمله به مراکز حساس اقتصادی و امنیتی شعلهور شد و آتش آن دامان بسیاری را گرفت.
ماجرا از جمعه ۲۴ آبان کلید خورد. روزی که دولت به طور ناگهانی خبر از افزایش قیمت بنزین به دو نرخ جدید داد: بنزین سهمیهای ۱۵۰۰ تومانی و بنزین آزاد ۳۰۰۰ تومانی. زمزمه گرانی بنزین البته از ماهها قبل بر سر زبانها افتاده بود و تقریبا هیچ کارشناسی در مورد لزوم اصلاح قیمت بنزین شک نداشت، اما دولت مدام هرگونه تصمیم در اینباره را تکذیب میکرد. ساعات پایانی روز ۲۳ آبان بود که کمکم زمزمه تغییر قیمت بنزین در میان جامعه مطرح شد. عدهای به پمپبنزینها هجوم بردند و صفهای طولانی در بعضی از شهرها ایجاد شد. از ساعت صفر ۲۴ آبان، خبر گران شدن بنزین به طور رسمی اعلام شد؛ تصمیمی که در شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران سه قوه گرفته شده بود.
صبح جمعه، در شهرهای مختلف کشور، اعتراضات پراکندهای صورت گرفت. مردم نگران تبعات این تصمیم ناگهانی بودند. در بعضی شهرها، عدهای با خاموش کردن اتومبیل خود اقدام به بستن جادهها کردند. تجمعهایی هم در چند شهر برگزار شد و شعارهای تندی هم علیه این تصمیم و حتی علیه مسئولان نظام داده میشد. به نظر میرسید با مدیریت پلیس، همه چیز در یک روال آرام و منطقی پیش میرود.
اما بلافاصله رسانههای ضدانقلاب وارد معرکه شدند و اخبار و شایعاتی را در زمینه اعتراضات خشونتآمیز در شهرهای مختلف مطرح کردند. تصاویر اتفاقات مختلفی همچون تصادف یک تانکر سوخت، بهعنوان حمله مردم به تانکر سوخت و آتش زدن آن منتشر شد. همزمان عدهای هم بهصورت سازماندهی شده سعی کردند اعتراضات مردمی را به هر شکل ممکن به رفتارهای تند و آشوبگرانه تبدیل کنند.
از عصر جمعه، بهتدریج ورق برگشت. چند پمپبنزین به آتش کشیده شد و به ساختمان بانکها حمله شد. بدترین اتفاق اما در سیرجان افتاد. جایی که عدهای آشوبطلب سعی کردند با حمله به مخازن نفت، آنجا را منفجر کنند. یک نفر در جریان این حمله به دست نیروی انتظامی کشته شد. به نظر میرسید ضدانقلاب خیلی زود به اولین هدفش رسیده بود: کشته سازی در همان روز اول.
شنبه ۲۵ آبان با برف آغاز شد و کندی ترددها. همزمان در شهرهای مختلف و از جمله تهران، عدهای با بستن خیابانها و اتوبانها سعی در ایجاد ترافیک مصنوعی کردند. اما موضوع به همینجا ختم نشد. کامیون بار آجر هم در محل تخلیه شد و به تدریج اعتراضات مردمی در چند شهر به آشوب خیابانی تبدیل شد. اغتشاشگران به این هم راضی نبودند؛ آتش زدن بانک و پمپبنزین تبدیل شد به حمله مسلحانه به مردم و مراکز نظامی و امنیتی.
ضدانقلاب هم بهطور یکپارچه به حمایت از آشوبگران برخاسته بود. سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، سلطنتطلبها و سایر اپوزیسیون خارج از کشور، حمایت خود را از آشوبها اعلام کردند و رسما خواستار رفتارهای خشونتآمیز شدند. رسانههایی همچون بیبیسی، رادیوفردا و... نیز تمامقد به حمایت از اغتشاشات میپرداختند.
اعتراضات دیماه 96که به آشوبهای سراسری بدل شد
دیماه 96بود که پویشی تحت عنوان نه به گرانی شکل گرفت و در این راستا عدهای اقدام به برگزاری تجمع در مشهد کردند. ریشه آن نیز البته مطالبات مالباختگان موسسه مالی و اعتباری ثامن بود که گرفتار بی تدبیری بانک مرکزی و وزارت اقتصاد شده بودند.
معترضین علاوه بر این به افزایش افسارگسیخته نرخ کالا و خدمات و همچنین نرخ بالای بیکاری اعتراض داشتند ولی این تجمع نیز با شعارهایی ساختارشکنانه با آشوب بدل گشت و دیری نپایید که با ضریبدهی رسانهای توسط جریان ضدانقلاب به شهرهای دیگر نیز کشیده شد و بیش از 100 شهر درگیر این ناآرامیها شدند. هرچند بخش عمده افرادی که در این تجمعات حاضر می شدند از مردمی بودند که به وضع موجود اعتراض داشتند ولی طولی نمیکشید که این تجمعات با ورود جریان ضد انقلاب رنگ آشوب و ناآرامی به خود می گرفت و به اموال و اماکن عمومی آسیب وارد میشد. کاری که مردم عادی به هیچ وجه نه در پی آن بودند و نه راضی به انجام آن.
تیرماه 97 و به آشوب کشیده شدن اعتصاب بازاریان
اصناف و کسبه بازار تهران صبح ۴ تیر ۱۳۹۷ در اعتراض به نوسانات بازار، دست از کار کشیدند و در محدوده بازار تجمع کردند. روز قبلتر نیز این اقدام در بازار موبایل تهران (چهارراه استانبول) نیز صورت گرفته بود؛ اعتراضی که با حضور جمعی ۴۰ تا ۵۰ نفره در پاساژ علاءالدین و تشویق و تهدید سایر کسبه به بستن مغازهها آغاز شد و به تعطیلی کل پاساژ علاءالدین و پس از آن چارسو منجر شد.
در حالی که اکثر بازاریان در حال خرید و فروش بودند حوالی ساعت ۱۰:۰۰ زمزمه های اعتصاب جدی شد. برخی کسبه ناراضی از وضعیت نابهسامان بازار، با پایین کشیدن کرکره مغازهها اعتراض خود را شروع کردند. بیشتر کسبه بازار تنها به بستن مغازه اکتفا کردند اما جمعیت محدودی هم با حرکت به سمت خیابان ۱۵ خرداد و شعار دادن را انتخاب کردند.
شعارهای این گروه اما همانند شعارهایی که در برخی تجمعات دی ماه ۹۶ داده میشد؛ شعار «نه غزه نه لبنان»، «رضاشاه روحت شاد»، و حتی مرگ بر «کشورهای متحد ایران» نیز شعار اصلی این جمع حدودا ۱۰۰ نفره بود؛ جمعیتی که یک به یک مغازهها را با شعار و گاهی (در صورت تاخیر در بستن مغازه) با شعارهایی تند، مجبور به پایین کشیدن کرکره ها میکردند. گاهی این حرکت منجر به پرتاب اشیائی به سمت مغازههایی که دیرتر تعطیل کردند نیز میشد.
پس از آن جمعیتی که شعارهایی غیر از مسائل صنفی و اقتصادی داشتند، مسیر بهارستان را در پیش گرفتند و گروه دیگری به سمت لاله زار و دیگر بخشهای مستعد اعتصاب و اعتراض حرکت کردند.
چندان طول نکشید که با جدا شدن بازاریان از جمعیتی که اهداف دیگری داشتند، سنگ و آتش زدن سطل و بستن خیابان آغاز شد که با بی توجهی مطلق مردم چندان دوام نیافت.
به اغتشاش کشیده شدن تجمع آرام شیرازیها
ظهر یازدهم مردادماه97 تجمع اعتراضی برخی از مردم و کسبه شیراز در چهارراه زند و خیابان توحید (داریوش) برگزار شد.
این تجمع که حدود دو ساعت به طول انجامید و شرکتکنندگان در آن حدود 500 نفر تخمین زده میشدند، در نهایت با مدیریت پلیس به پایان رسید. پیام این تجمع از چند روز قبل در فضای مجازی با عنوان یک تجمع مسالمتآمیز و در عینحال اعتراضی نسبت به گرانی منتشر شده بود.
در میان جمعیت معترض امروز خبری از شکستن و خراب کردن و آتش زدن نبود، اما کمکم شعارها با هدایت برخی افراد، رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و سیاسی شد؛ شعارهای «مرگ بر دیکتاتور»، «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» در میان صدای دست و صوت عدهای به گوش میرسید.
این شعارهای سیاسی در حالی سر داده شد که دو روز پیش از این تاریخ، مجموعه رسانهای اقلیمالشرق وابسته به عربستان سعودی، از کمک 300 میلیون دلاری عربستان به فرزند شاه برای براندازی در ایران خبر داد.
منابع نزدیک به سعودیها اعلام کردهاند عربستانیها حمایت از رضا پهلوی را منوط به اجرای فعالیتهایی همچون برگزاری تجمعات و تظاهرات در شهرهای بزرگ ایران با حضور اقشار مختلف مردم کردهاند.
تجمع اعتراضی بهبهان و شعارهای هنجارشکنانه
27 تیر 99 طی یک فراخوان در فضای مجازی مبنی بر اعتراض به اوضاع اقتصادی عده ای از مردم اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی در میدان مرکزی این شهر کردند.
سرهنگ محمد عزیزی فرمانده انتظامی شهرستان بهبهان در خصوص تجمع اعتراضی تعدادی از شهروندان بهبهانی اینگونه توضیح می دهد: « در پی یک فراخوان تعداد کمی از مردم بهبهان برای اعتراض به وضعیت اقتصادی در ساعت ۲۱ پنجشنبه در میدان بانک ملی این شهرستان تجمع کردند. ابتدا پلیس سعی داشت تا با مذاکره این افراد را متفرق کند اما آنها نه تنها متفرق نشدند بلکه اقدام به سردادن شعارهای هنجارشکنانه کردند به همین دلیل پلیس هم با صلابت اقدام به متفرق کردن آنها نمود».
فردا شب آن روز بود که مردم در اعتراض به هنجارشکنیها تجمع کردند و بر مطالبات به حق اقتصادی و معیشتی خود تاکید ورزیدند و بار دیگر خط مطالبات به حق و اصیل و پاک مردمی از آن دسته از حرکتهای سازماندهی شده و هدفدار جدا شد که درصدد رادیکال کردن فضای این نوع تجمعات هستند.
این روش اما به رویه ثابت جریان ضد انقلاب تبدیل شده است که در هر نقطه از کشور اعتراضی رخ می دهد و مردم با شعارهایی کاملا سالم و در چارچوب بدنبال مطالبات خود هستند، بلافاصله چند نفر که وابستگی فکری یا جریانی به معاندین دارند اقدام به دادن شعارهایی هنجارشکنانه می کنند و یا به اموال عمومی آسیب می زنند تا کل این تجمع را یک تجمع ضدانقلاب و نظام جلوه دهند.